من بر خلاف همه‌ی آدما، اصلا زندگی خوش آینده رو توی شهرهای شلوغ با ماشینای پرنده و گجت‌های زیاد نمی‌بینم. حس می‌کنم بالاخره یک روزی همه اونایی که تلاش کردن به زندگی تا این حد سرعت بدن و برای تمام مشکلات یه راهکار پیدا کنن می‌فهمن، در پس همه‌ی کارایی که کردن یادشون رفت آرامش داشتن و در آرامش زندگی کردن نه با گجت‌ها و هوش مصنوعی به دست میاد نه با ماشین‌های پرنده و خودروهای متصل. من بر خلاف همه‌ی آدمایی که برای آینده‌اشون به فکر یه آپارتمان در بالاترین طبقه‌ی بلندترین برج شهر هستن، به این فکر می‌کنم که همین روزا بار و بندیلم رو ببندم و توی یکی از روستاهای انزلی زندگی تازه‌ای شروع کنم. زندگی که توش نه خبری از اپلیکیشن‌های روشن کننده‌ی جاروبرقی باشه نه ماشین‌هایی که حتی نمی‌تونن لذت رانندگی کردن رو در ما ببینن.

توی این متن از مجله گردشگری سفربازی می‌خوام از روستاهای انزلی و اون حجم عظیم از زیبایی برایتون بگم شاید شما هم متوجه شدید که اون زمانیکه دیگه پول نمی‌تونه خوشحالتون کنه، نگاه کردن به مرداب‌های سرسبز چقدر می‌تونه به تازه نگه داشته شدن روحتون، کمک کنه.

روستای آبکنار و مرداب معروف

سفربازی - روستای آبکنار

روستای آبکنار

به انیمه‌های ژاپنی علاقه دارید؟ یکی از صحنه‌هایی که من همیشه توی این انیمه‌ها دنبال می‌کنم و از ته دل دوست دارم جای شخصیت اول اون باشم، همین مرداب‌هایی هستن که پر شدن از نیلوفرای آبی و قایق خیلی آروم از بین سبزه‌ها، مسیر رو پیدا می‌کنه. صدای قورباغه هر چند ثانیه یکبار سکوت رو می‌شکنه و شلپ‌شلوپ‌کنان، حضور خودش رو اعلام می‌کنه. روند حرکت قایق و کف سفید آب کنار چوب، از اون صحنه‌هاست که دیگه باید گوشی رو دربیاری و یه عکس هنری ثبت کنی. بین روستاهای انزلی، روستای آبکنار با این مرداب‌ها، درست مثل رویا می‌مونه. هوای تمیز و خالص از اکسیژن، بهت نوید سلامتی رو میده و این دیگه تویی که حق انتخاب داری. می‌تونی دوباره دود و آلودگی شهر رو انتخاب کنی و برگردی یا اینکه برای همیشه بمونی و زیبایی رو بخش جدانشدنی زندگیت کنی.

 

 

یادت باشه، اگر به روستای آبکنار رفتی به هیچ عنوان بازارهای محلی و مغازه‌هایی که از خاک رس پوشیده شدن رو از دست نده. من مطمئنم با پا گذاشتن توی این مغازه‌ها قطعا چیزی برای خرید کردن و خوشحال کردن خودت پیدا می‌کنی. از طرفی بو کشیدن خاک رس آب خورده، چه حسی رو در تو زنده می‌کنه؟ در من، تازگی و البته بویی نوستالژیک که قراره تمام کودکیم رو توی خونه‌ی مادربزرگه بیاره جلوی چشمام. پیلّه بازار (میئَن‌محله)، بازار مسجد محله و بازار میرمحله جاهایی هستن که حتما باید برای دیدنشون برنامه داشته باشی.

چجوری خودمون رو به روستای آبکنار برسونیم؟

مسافتش تا ضیابر ۷ کیلومتر تا کپورچال ۱۸ کیلومتر و تا انزلی ۳۸ کیلومتر و فاصله‌اش از طریق مرداب به انزلی ۱۲ کیلومتره. از شمال به مرداب انزلی از طرف مشرق به دماغه ماهروزه از جنوب به مرداب سیاه کیشم و از غرب به کپورچال متصل میشه. خلاصه اینکه اگر تا بندر انزلی رفتی از بین روستاهای انزلی، سری به آبکنار بزن.

روستای اشپلا و زیبایی جنگل‌هاش

سفربازی - روستای اشپلا

روستای اشپلا

یادتونه آنه شرلی و دیانا وسط جنگل‌ها یه جایی رو پیدا کرده بودن و اسمش رو  گذاشته بودن ناحیه دوستی؟ اگه دنبال فضای دوستی هستین، بین روستاهای انزلی به روستای اشپلا سفر کنید. درختای باریک سر به فک کشیده که یه سقف خدایی و سایه‌ی همیشگی براتون درست کردن. البته فضای دوستی، اونجایی که از بین درختا طی می‌کنی و می‌بینی آفتاب چه جسورانه داره زمین رو گرم می‌کنه. اونجاست که می‌تونی زیرانداز رو پهن کنی. سبد رو کار دستت بذاری، آب خنک یخ زده با لیمو ترش رو دستت بگیری، سرت رو توی سایه بذاری و پاها رو تو آفتاب دراز کنی. بهشت چیزی غیر از این می‌تونه باشه؟ بعید می‌دونم.

خیلی از عکسایی که وقتی می‌بینیم میگیم ا؟ چقدر اینجا قشنگه تو کدوم کشور خارجی دنبالش بگردم؟ دقیقا متعلق به ایران خودمونه. کافیه که چشم‌هامون رو باز کنیم و با دقت بیشتری اطرافمون رو ببینیم. اون موقع است که روستای انزلی میشه قطب گردشگری و درست مثل زیبایی‌های سوئیس وقتی اینستاگراممون رو بالا پایین می‌کنیم، می‌بینیمشون.

چجوری خودمون رو به روستای اشپلا برسونیم؟

اول خودت رو به بندر انزلی برسون. تالاب انزلی رو هم که حتما بلدی، نه؟ کنار همین تالاب روستای اشپلا قرار داره که با هوای تمیز منتظر شماست.

روستای اشترکان و حس قشنگ سریال دنیای شیرین دریا

سفربازی - روستای اشترکان

روستای اشترکان

وقتی حامد اولین حقوقش رو گرفت و اولین نوشابه‌ی پپسی رو کنار مرداب باز کرد، اون صدای پییس اول، انقدر ذوق زده‌اش کرده بود که تصمیم گرفت تمام حقوقش رو بده نوشابه قوطی پپسی و از این صدا لذت ببره. وقتی این قسمت رو می‌دیدم، حس لذت عمیق حامد از شنیدن صدای نوشابه و بعد نوشیدن اون همه خنکی تو گرمای کنار مرداب، با خودم فکر می‌کردم چرا من اونجا نیستم؟ پس کی می‌تونم این حس رو تجربه کنم؟ اما متاسفانه حضور من توی روستای اشترکان و بودن در جایی دقیقا شبیه به جایی که حامد ایستاده بود، کمی دیر بود برای اینکه صدای پییس نوشابه بتونه ذوق‌زده‌ام کنه. با تمام این حرفا، مگه میشد زیبایی طبیعت رو نادیده گرفت و ازش لذت نبرد؟

اگر دوست داری وارد خونه‌ای بشی که شیرین و حامد توش زندگی کردن، اگه دوست داری دقیقا از شیر محلی بخوری که هر روز شیرین می‌دوشید، اگه دلت می‌خواد توی کوچه‌هایی با پرچین‌های کوتاه راه بری و توی حیاط خونه‌ها رو ببینی، روستاهای انزلی به خصوص روستای اشترکان، اولین و آخرین انتخاب توئه.

 

 

چطوری خودمون رو به روستای اشترکان برسونیم؟

این روستا در منطقه‌ی جلگه‌ای و در کنار جاده کپورچال – آبکنار قرار داره. اصلا مسیر سختی نیست. اگه بگم با تکنولوژی آشتی کنید و از اپلیکیشن استفاده کنید که منافاتی با صحبتام توی مقدمه نداره، داره؟

روستای تربه‌بر با خونه‌های بلند با نمای سبز

سفربازی - روستای تربه بر

روستای تربه بر

این قسمت رو ترجیح میدم با توصیف یک ساعت حضورتون توی خونه‌های زیبای روستا، شروع کنم. اقامت‌گاهی که گرفتین، روی یه ارتفاع واقع شده و کافیه که پنجره‌ی اتاق رو باز کنید، کل روستا زیر پاهاتونه. وقتی درب ورودی باز میشه، درختای بهار نارنج با بوی دل‌انگیزشون، تمام مشامتون رو پر می‌کنه. شکوفه‌های سفید ذهن و روح رو جلا میده و حالا دگیه وقتشه که پله‌های چوبی رو دونه دونه بالا برید. صدای قژ قژ پله‌ها، شنیده میشه و حالا دیگه به ایوون وسیع این خونه‌ی چوبی رسیدید. دقیقا رو‌به‌روی شما اتاق خوابه که صداتون می‌زنه، وقتشه دستت رو سبک کنی ،لوازمت رو توی اتاق بذاری و برای خوردن یه میرزاقاسمی محلی آماده بشی.

بوی بادمجون کبابی و گوجه‌های پوست سیاه، کل فضای حیاط رو پر کرده. اما حتی رنده کردن سیر هم قدرت کم کردن بوی عجیب خونه‌ی چوبی رو نداره. غذا آماده است. روی فرش قرمز ایرانی سفره‌ی حصیری رو پهن می‌کنی، نون تازه و میرزاقاسمی رو توی سفره میذاری به پشتی خشتی قرمز تکیه میدی و در حالیکه داری تمام زیبایی روستا رو به یکباره توی رگه‌های مغزت ثبت می‌کنی، اولین لقمه‌ی میرزاقاسمی رو می‌خوری. هوای خنکی که از روی درخت‌های پرتقال و نارنج بلند میشه تلاششون رو می‌کنن که بوی دود آتیش رو با عطر پرتقال ترکیب کنن. اگر کارخونه‌ی عطرسازی داشتم، حتما این ترکیب رو به عنوان اولین ترکیب عطرها معرفی می‌کردم. بوی چوب، بهارنارنج و پرتقال با صدای چریک چریک سوختن زغال توی آتیش. شما تا حالا با حس بوی یه عطر خاص، صدای یه خاطره رو نشنیدین؟

چطوری به روستای تربه‌بر بریم؟

این روستا در منطقه جلگه‌ای و در کنار جاده کپورچال – آبکنار قرار گرفته. تا کپورچال ۱۸ کیلومتر و تا انزلی ۳۸ کیلومتر از راه زمینی فاصله داره. نگران نباشید برای دیدن این زیبایی قرار نیست خیلی زحمت بکشید.

 

 

روستای تربه گوده و ابرهای زیباش

سفربازی - روستای تربه گوده

روستای تربه گوده

کارتون آپ رو نگاه کردین؟ تا حالا به این فکر کردین که آسمون روستاهای انزلی چقدر به آسمون این انیمیشن شبیه؟ من اینو توی سفری که به روستای تربه گوده داشتم فهمیدم. از شیشه‌ی ماشین سرت رو بیار بیرون و آسمون رو نگاه کن. تمام ابرها به شکل معناداری دارن یه پیام خاص رو بهت می‌رسونن. مثلا اونجایی که داری به رفیقت می‌گی به نظرت برای نهار کته کباب بخوریم یه هو نگاه می‌کنی می‌بینی ابرا کنار هم نشستن و برات یه لایک فرستادن.

اصلا تفریح شما توی این روستا همینه، دراز کشیدن زیر آسمونو تصور ابرها و جون دادن بهشون.

راستی حالا چجوری به این روستا بریم؟

این روستا در دهستان لیچارگی حسن رود قرار داره. پس بعد از رسیدن به بندر انزلی کافیه که سراغ این دهستان رو از کدخدا بگیرید. مطمئن باشید که درست‌ترین آدرس رو بهتون میده. اصلا هم نگران گم کردن مسیر نباشید.

کلا یادتون باشه که

اگر روستاهای انزلی رو برای سفر انتخاب می‌کنید از قبل اقامتگاه رو حتما رزرو کنید. اصلا ریسک نکیند و به فکر این نباشید که بعد از رسیدن به روستا یه جایی رو پیدا کنید. آخه معمولا جمعیت روستاها کمه و اقامتگاه‌ها هم کم. پس اگر تصمیم گرفتی توی تعطیلات به این روستاها بری اینو بدون که خیلیا مثل تو فکر کردن.

طبق عادت همیشگی یه سخن نویسنده داریم و اونم چیزی نیست جز اینکه، بدونید و آگاه باشید که جایی که شما بهش سفر کردین و قراره چند روز دیگه ترکش کنید، محل دائمی زندگی یه سری آدم دیگه است. هیچ‌کس دوست نداره کسی وارد خونه‌اش بشه و زباله‌هاش رو رها کنه و بره. به حق دیگران برای زندگی احترام بذارید و با این جمله که همه ریختن ما هم ریختیم، وجدانتون رو راضی نکنید. اگر فکر می‌کنید مردم مقصد خاصی نسبت به مهمان بی‌مهر هستن، بدونید که این بی‌مهری ذره ذره ایجاد شده و به خاطر رفتار ناشایست مهمان بوده. اگر مهمان خوبی باشیم، میزبان با گرمی مارو در آغوش می‌گیره.

آیا این مطلب مفید بوده؟

میانگین امتیازات ۴ از ۵
از مجموع ۸ رای