نخستین ساختمان کفش ملی که حدود ٩ دهه، گوشه‌ای از میدان «قیام» تهران سرپا مانده و در سودای مرمت بود، سرانجام به بهانه «خطر ریزش و تهدید امنیت جانی عابران پیاده و شهروندان»، تخریب شد. این اقدام در حالی است که شهرداری تهران موزه سیمان در کارخانه قدیمی آن را به تازگی افتتاح کرده است.

به گزارش سفربازی، به نقل از ایسنا، اگر تا هفته گذشته گذرتان به میان قیام تهران می‌افتاد، ساختمانی فرسوده و محصور در میان تیرآهن‌هایی، در ضلع شمال غربی میدان به چشمتان می‌خورد؛ ساختمانی که «کفش ملی تهران» نام داشت و یکی از یادگاری‌های تهران قدم از حدود نود سال پیش بود که متولیان حفظ آن، سال‌ها با بی‌توجهی از کنار آن گذر کردند و وقتی زمزمه‌های خطر ریزش آن شنیده شد، با نادیده‌ گرفتن هویت تاریخی این ساختمان، به تخریب آن کمر بستند.

امروز اما چیزی که در گوشه‌ای از میدان قیام به چشم می‌آید، جای خالی ساختمان کفش ملی است که خرواری از خاک و گچ جای آن را گرفته‌ است. تخریب این ساختمان چند سالی به واسطه هشدارهای میراث‌دوستان و رسانه‌ها به تعویق افتاده بود. آن‌ها ثبت این بنای قدیمی را خواستار شده بودند اما این اعتراض‌ها راه به جایی نبرد و سرانجام این ساختمان قدیمی، از میان برداشته شد.

یک روز پس از افتتاح موزه «صنعت سیمان»

حال پرسش این است جای این ساختمان، که بخشی از هویت تهران و مهم‌تر از آن تاریخ یک تولید ملی را در خود جای داده بود، چه بنایی قد علم می‌کند؟ کسبه‌ اطراف این ساختمان می‌گویند: یک هفته‌ای هست که تخریب ساختمان کفش ملی آغاز شده است. بهانه تخریب هم خطر ریزش ساختمان و تهدید جان عابران پیاده بوده است.

برخی از کسبه درباره سرنوشتی که در انتظار مخروبه ساختمان کفش ملی است، حدس می‌زنند رستوران شناخته شده‌ای که کنار این ساختمان قدیمی است، آن را از مالک ساختمان خریده تا به وسعت رستوران خود بیفزاید.

به ذهن رسیدن این پرسش هم عجیب نیست که آیا اقدام شهرداری تهران در روز گذشته مبنی بر حضور شهردار و رییس شورای شهر در محل کارخانه قدیمی سیمان شهر ری – که این حضور به‌عنوان فاز نخست راه‌اندازی موزه صنعت سیمان توصیف شد – و همزمانی آن با تخریب ساختمان قدیمی کفش ملی، تصادفی بوده است؟ آیا خبری کردن یکی از آن‌ها برای سرپوش گذاشتن بر خبر اتفاق دیگر نبوده است؟

یکی از کارگرها که مشغول کار در خرابه کفش ملی است، می‌گوید که شهرداری این ملک را تخریب کرده و مالک شخصی‌اش از آلمان به ایران آمده تا ملکش را بفروشد. نظرش این است که «زور پول زیاد است و هر ساختمانی را می‌توان با پول خراب کرد.»

از سال ١٣٩۶ که اولین زنگ خطرِ تخریب ساختمان کفش ملی به صدا درآمد، به واسطه علی‌محمد سعادت ـ مدیر بافت‌های تاریخی ـ فرهنگی منطقه ۱۲ـ و مدیرکل وقت میراث فرهنگی تهران، تخریب و نوسازی این ساختمان ممنوع اعلام شد، اما تنها اقدام برای حفظ آن نصب تیرآهن‌هایی در سال ۱۳۹۹ بود تا ساختمان فرو نریزد. در طول این چند سال هم شهرداری و میراث فرهنگی، از مرمت و حفظ این بنا شانه خالی کردند و بر این نظر بودند که این ساختمان، چون مالک خصوصی دارد، باید مالک آن را احیا کند.

آذرماه سال ۱۳۹۹،  سعادت که شهردار وقت منطقه ۱۲ بود، اظهار کرده بود: به دلیل شدت فرسودگی ساختمان کفش ملی و خطر ریزش آن، اخطارهای زیادی به مالکان این ساختمان قدیمی در میدان قیام داده‌ و عنوان کردیم که این ساختمان باید مقاوم‌سازی شود، در غیر این صورت ممکن است این ساختمان خطراتی برای شهروندان و ساختمان‌های مجاور ایجاد کند، اما متاسفانه تا به امروز کار جدی در این زمینه صورت نگرفته است. همچنین سازمان‌های متولی مثل میراث فرهنگی باید فکری کنند؛ چرا که این ساختمان ۸۷ ساله وضعیت ایمنی خوبی ندارد.

وضعیت ساختمان کفش ملی در خرداد ۱۴۰۱

پس از آن هشدارها، روابط عمومی شرکت کفش ملی توضیحاتی درباره اقدامات این شرکت برای حفظ ساختمان کفش ملی به این شرح ارائه کرد: «بخشی از سرقفلی این ساختمان در اختیار شرکت و کفش ملی بوده و و دارندگان سرقفلی نمی‌توانند رأسا برای کسب پروانه تعمیرات اقدام کنند، اما از طرفی، بنا بر دستور اکید مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری (کفش ملی از شرکت‌های تابعه صندوق بازنشستگی کشوری است)، مرمت و احیای شعبه میدان قیام، چه از نظر حفظ دارایی‌های بازنشستگان، چه از نظر حفظ و ارتقای برند کفش ملی و چه از حیث صیانت از بناهای ارزشمند شهر تهران با قید اولویت و فوریت پی‌گیری می‌شود و در این راه، شرکت کفش ملی برای هرگونه همکاری با نهادهای ذی‌ربط آمادگی کامل دارد.»

در حالی‌که این وعده‌ها برای حفظ ساختمان کفش ملی داده می‌شد و مسؤولان میراث فرهنگی هم در مقابل، سکوت کرده و واکنشی نشان نمی‌دادند، این ساختمان هر روز فرسوده‌تر از قبل می‌شد و متولیان آن هم، مرمت سازه را به یکدیگر پاس می‌دادند. خرداد ماه امسال نیز، ایسنا گزارشی از آخرین وضعیت این بنا منتشر کرد و پیگیری‌هایی از میراث‌فرهنگی تهران و مالکان ساختمان کفش ملی داشت که با پاسخی روبرو نشد، شهرداری منطقه ۱۲ نیز بر این عقیده بود که هیچ نقشی در حفاظت و احیای ساختمان کفش ملی ندارد و این کار به عهده میراث فرهنگی و مالکان ساختمان است.

پاسخ‌گو نبودن و بی‌توجهی به وضعیت ساختمان کفش ملی، شانه خالی کردن از حفظ و مرمت این بنا، سرانجام منجر به آن‌چه شد که زمزمه‌هایش از سال ۱۳۹۶ شنیده می‌شد.

ساختمان کفش ملی اولین ساختمان خاطره‌انگیز تهران نیست که از بین رفت و آخرین هم نخواهد بود، با چنین بی‌توجهی که به این ساختمان‌های قدیمی و تاریخی می‌شود، روزی خواهد رسید که در تهرانی بی‌شناسنامه و بدون خاطره‌ قدم خواهیم زد.

آیا این مطلب مفید بوده؟

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای