بزرگداشت فردوسی، شاعر افسانهای
با شنیدن بیت “بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی” یاد چه شخصیتی میفتی؟ درسته ولین چیزی که میاد تو ذهنت اسم حکیم ابوالقاسم فردوسی و شاهنامهست. فردوسی یکی از تاثیرگذارترین و بزرگترین شاعرهای ایرانه. کمتر فرد ایرانی رو میتونی پیدا کنی که با اشعار و داستانهای شاهنامه میونه خوبی نداشته باشه. ادبیات کهن ایران، داستانهای تاریخی، اسطورهای و عاشقانهی شاهنامه بخش مهمی از خاطرات ما ایرانیهاست. اهمیت شاهکار فردوسی تا جایی دیده شده که در کشورهایی مثل بریتانیا برنامههای شاهنامه خوانی برگزار شده. کشورهای دیگه هم نمایشگاه نسخههای خطی قدیمی، کنفرانس و همایشهای مختلفی برای شاهنامه برگزار کردن. اما ما ایرانیها ارادت خاصی به فردوسی و شاهکار محبوبش داریم چرا که ادبیات غنی و فارسی رو از اون وام داریم. به همین منظور روزی رو برای بزرگداشت حکیم طوس، فردوسی در نظر گرفتن. تو این مقاله نگاهی به زندگی فردوسی و روز بزرگداشتش داریم.
هدیه سرزمین طوس به زبان فارسی
تو سال ۳۱۹ خورشیدی، در روزی مبارک، نوزاد پسری در روستای پاژ، از توابع طوس، متولد شد. این نوزاد خوش آتیه کسی نبود جز حکیم طوس، فردوسی. نام کامل حکیم طوس، ابوالقاسم حسن منصوربن محمودبن اسحاق شرفشاه هست. تولد فردوسی مصادف با دوره سلطنت سامانیان بود. خانواده فردوسی بسیار ثروتمند بودن. پدرش، ابومنصور از از دهقانان بزرگ و صاحب زمین و ثروت بود. مادرش، گردویه زهرا، هم شاهزادهای مازندرانی بود. دوران کودکی فردوسی در کنار سه خواهر دیگرش گذشت. در کودکی مقدمات علوم و ادب و تحصیل رو از پدرش کسب کرد. تمکن مالی مناسب خانواده زمینهساز شد تا فردوسی بتونه علایق خودش رو دنبال کنه. از کودکی به مطالعه تاریخ و افسانههای کهن ایران علاقه زیادی داشت. مطالعات تاریخی همراه همیشگی فردوسی بود و در کنار اون در مدرسهای در طوس تحصیلاتش رو ادامه داد. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی فردوسی به مطالعه تاریخ و تحصیل گذشت.
از تاریخ تا ادبیات
همونطور که قبلا بهت گفتم، فردوسی از دوران کودکی علاقه زیادی به تاریخ ایران داشت. تمکن مالی کمکی شد برای اینکه مطالعات خودش رو تو این زمینه ادامه بده. از طرفی بعد از مدتی چشمهای از علاقه به ادبیات و داستانهای کهن ایران تو وجود فردوسی روشن شد. دوران زندگی فردوسی همزمان با حکومت سامانیان بود. پادشاهان سامانی به ادبیات ایران علاقه زیادی داشتن و از تلاشهایی که برای درخشش ادبیات میشد، حمایت میکردن. همین قضیه باعث شد تا ادبیات ایران در دوره حکومت سامانیان درخشش و شکوفایی زیادی داشته باشه. فرصت مناسبی برای فردوسی شد چون علاقه زیادی به ادبیات و زبان پارسی پیدا کردهبود. این علاقه به جایی رسید که حکیم طوس تصمیم گرفت مجموعهای عظیم از داستانهای اساطیری ایران بنویسه. در سالهای ۳۷۰ یا ۳۷۱ فردوسی تصمیمش رو عملی کرد. و طبع شاعری و شور و ذوقی که داشت، در نهایت به تولد شاهکار شاهنامه منجر شد.
شاهکاری به نام شاهنامه
شاهنامه، شاهکار ادبی ایران و یکی از تاثیرگذارترین آثار فردوسی بزرگه. اهمیت این شاهکار فقط به جنبه ادبی مربوط نیست. در واقع شاهنامه در طول قرنها معرف ایران و ایرانیان و پاسدار زبان فارسی بوده. یکی از تاریکترین دورههای تاریخی ایران به زمان حمله اعراب مربوط میشه. تو این دوره امپراطوری ساسانی سقوط کرد. در دوره که از اون با عنوان “دو قرن سکوت” یاد میشه، استفاده از زبان فارسی ممنوع بوده. کتابخانهها سوزانده میشد و زبان فارسی در معرض نابودی بود. قبل از این دوره، فردوسی از افراد نگران نابودی زبان فارسی بود. قبل از سرودن شاهنامه فردوسی، دو نسخه دیگه از شاهنامه موجود بود. یکی از این نسخهها کتاب دقیقی، شاعر معروف، بود. دقیقی کتاب خودش رو با حدود ۱۰۰۰ بیت براساس شاهنامه ابومنصوری نوشته بود. فردوسی وقتی سرودن شاهنامه رو شروع کرد، راه دقیقی رو ادامه داد و ابیات اون رو هم در شاهنامه آورد.
اهمیت شاهکار ادبی فردوسی
شاهنامه برخلاف آثار حماسی دیگه، فقط یک رویداد مشخص، سفری خیالی، داستانی عاشقانه یا نبرد دو پادشاه نیست. موضوع اصلی شاهنامه سرشت و روح ایرانه. همین موضوع باعث شده تا شاهکار حماسی فردوسی اهمیت زیادی در بین مردم پیدا کنه. این اثر که در حدود ۵۰ هزار بیت سروده شده، از بلندترین منظومههایی هست که نویسندهای به تنهایی خلق کرده. شاید به نظر برسه که موضوع شاهنامه ایران باستان باشه. اما با کمی مطالعه عمیقتر، متوجه میشی که شاهنامه محدود به زمان نیست و برای کل بشریت سروده شده. شاهکار فردوسی در طول قرنها نفوذ عمیقی بین طبقات مختلف مردم داشته. تا جایی که بسیاری از شعرا سعی کردن تا به تقلید از شاهنامه اثری خلق کنن اما موفق نبودن. فردوسی شاهنامه رو با هدف زنده نگهداشتن زبان فارسی خلق کرده. تا امروز شاهنامه به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، روسی، سوئدی و … ترجمه شده و شهرت جهانی پیدا کرده.
تولد دوباره اساطیر ایران
یکی از ویژگیهای منحصربه فرد شاهنامه، تنوع و گستره وسیع موضوعاتش هست. به طور کلی داستانها و روایات شاهنامه تو سه بخش اصلی جا میگیرن. تو این قسمت میخوایم با هم نگاهی به این بخشها و داستانهاش بندازیم.
اولین بخش از شاهنامه مربوط به داستانهای اساطیریه. بخش اساطیری با آفرینش جهان و پادشاهای کیومرث شروع میشه و تا ظهور فریدون ادامه پیدا میکنه. از نظر فردوسی و شاهنامه، کیومرث نخستین انسان روی زمین بوده. دوره اساطیری، زمان تکوین تمدن ایرانی و پادشاهی افرادی مثل هوشنگ، تهمورث و جمشید بوده. در این دوره ایرانیان مشغول جنگ داخلی بودن بزرگترین دغدغه پادشاهان ایران سرکوب دیوان بوده. کشف آتش، جدا کردن آهن از سنگ، کشاورزی و … از اتفاقات مهم این دوره هست. ضحاک در بخشی از روایات به حکومت میرسه. اما بعد از هزار سال، فریدون به یاری کاوه آهنگر و مردم، او رو از میان برمیداره و دوره جدید شروع میشه.
پهلوانان در شاهنامه میدرخشن
داستانهای پهلوانی شاهنامه یکی از محبوبترین و معروفترین بخشهای اونه. دوره پهلوانی شاهنامه از پادشاهی فریدون شروع میشه. بعد از فریدون به ترتیب ایرج، منوچهر، نوذر و گرشاسب به پادشاهی میرسن. موضوع اصلی این بخش روایتهای قهرمانی رقابت بین ایرانیهای مستقر در آسیای مرکزی و تورانیان هست. تو دوره پهلوانی شاهنامه پادشاههای زیادی به تخت پادشاهی میرسن و درگیریهای زیادی پیش میاد. از جمله پادشاهان کیانی مثل کیقباد، کیکاووس، کیخسرو، لهراسب و گشتاسب. قسمتهای دیگه از ظهور قهرمانهایی مثل زال، رستم، گودرز، بیژن، سهراب و … و نبردهاشون حکایت میکنه. حکایت کشته شدن سیاوش، پسر کیکاووس، به دست افراسیاب یکی از مهیجترین حکایتهای این بخشه. به دنبال این اتفاق رستم به خونخواهی سیاوش به توران میره و از افراسیاب انتقام میگیره. مدتی بعد از قتل اسفندیار، شغاد، برادر رستم، اون رو به قتل میرسونه. در نهایت بهمن پسر اسفندیار سیستان رو با خاک یکسان میکنه و دوره پهلوانی تموم میشه.
شاهنامه، تاریخ مصور ایران قدیم
قسمتی از شاهنامه رو میتونی به عنوان تاریخ مصور ایران باستان در نظر بگیری. فردوسی رویدادهای تاریخی رو در قالب شعر و بسیار زیبا به تصویر کشیده. شاید خوندن داستانهای تاریخی بعضی وقتها خستهکننده به نظر بیاد. اما با خوندن بخش تاریخی شاهنامه نه تنها خسته نمیشی بلکه با اشتیاق بیشتری دنبال میکنی. بخش تاریخی شاهنامه با ظهور بهمن شروع میشه و با روی کار اومدن همای، داراب و پسرش ادامه پیدا میکنه. تو دوره پادشاهی دارا، اسکندر به ایران حمله میکنه. اسکندر با حمله به ایران، دارا رو به قتل میرسونه و خودش بر تخت پادشاهی میشینه. این اتفاقات که در قالب شعر تو شاهنامه بیان شدن، از پادشاهی اشکانیان بعد از اسکندر خبر میدن. در نهایت دوره پادشاهی ساسانیان فرا میرسه و حمله اعراب تو همین دوره اتفاق میفته. با شکست ایرانیان در مقابل اعراب، زبان فارسی برای مدتی ممنوع و سرودن شاهنامه به پایان میرسه.
عشق، عضوی جدانشدنی از ادبیات کهن
یکی از دلایلی که از شاهنامه به عنوان یک شاهکار یاد میشه، پرداختن به همه وجوه زندگی انسانه. لابهلای اشعار این شاهکار با بخل و کینه، حسد، برتریجویی، عشق و نفرت، وطنپرستی و خیانت و … برخورد میکنیم. اما در بین همه این موضوعها، عاشقانههای شاهنامه در عین کوتاهی، با داستانپردازیهای بینظیر فردوسی، به یادموندنیه. تا جایی که دکتر حسن ذوالفقاری، مدرس دانشگاه، روایتهای عاشقانه شاهنامه رو به چهار دسته تقسیم میکنه. روایات عاشقانه دسته اول، داستانهایی هستن که تو گروه منظومههای اصلی ادبیات ایران قرار میگیرن. داستان زال و رودابه به عنوان مثال به تنهایی میتونه یک داستان مستقل باشه. عاشقانههای دسته دوم، عشقهای شکارگاهیه که در حین شکار و در شکارگاه رخ میده مثل عشق رستم و تهمینه. دسته سوم عشقهای ممنوعه هست مثل عشق بدفرجام سودابه به سیاوش. و اما دسته چهارم عشقهای تاریخیه که داستان خسرو و شیرین در این گروه قرار میگیره.
این پنج داستان شاهنامه رو از دست نده
داستانهای شاهنامه از نسلهای قبل تا امروز، تو محافل و بازههای زمانی مختلف زندگی ما نفوذ کرده. اگه تو زمان کودکی از پدربزرگ یا مادربزرگ میخواستیم که داستانی برامون تعریف کنه، داستانهای شاهنامه یکی از انتخابهاشون بود. نقالهایی که تو قهوهخونهها داستانهای شاهنامه رو با آداب خاص خودشون و بیانی زیبا روایت میکنن. روایتهای شاهنامه و داستانهای متنوعش نه تنها برای بزرگسالها بلکه برای کودکان هم خیلی جذابه. شاهنامهخوانی یکی از سنتهای باستانی و اصیل ما ایرانیهاست که عضوی جدانشدنی از محافل صمیمی و ادبیه. حتی تو بعضی از کشورهای اروپایی برنامههای شاهنامهخوانی به همراه نشستهای نقد شاهنامه برگزار میشه. اما تو شاهنامه از هر دری سخن گفته شده و به موضوعات مختلفی پرداخته شده. از بین این موضوعات چند رویداد و روایت معروف و مهم هست، که شاید هر ایرانی باید اونها رو بدونه. تو این بخش میخوایم نگاهی به معروفترین داستانهای شاهنامه بندازیم. پس همراهمون باش!
تولد پرماجرای زال
داستان تولد زال یکی از جذابترین داستانهای شاهنامهست. این ماجرا به این شکل شروع میشه که سام نریمان فرزندی نداشت و از این بابت ناراحت بود. بعد از گذشت مدتی صاحب فرزند میشه. پسر سام که به دنیا میاد، نوزادی زیبارو اما با موهای سپید بود. سام از ترس سخن مردم، نوزاد رو به کوههای البرز که سیمرغ آنجا لانه داشت، میبره و رها میکنه. سیمرغ پسر سام رو به لانه خودش میبره و از اون نگهداری میکنه. شبی سام در خواب دید که سواری مژده فرزندش رو آورده. شروع به جستجوی او کرد. بعد از اینکه سام پسرش رو پیدا میکنه، فرزندش تمایلی به ترک سیمرغ نداشت. سیمرغ یکی از پرهای خودش رو به او داد. گفت اگر با مشکلی مواجه شدی، با سوزوندن این پر من هرجا که باشی، ظاهر میشم و در کنارت هستم. درنهایت سام فرزندش رو در آغوش میگیره و اون رو زال مینامه.
هفتخوان رستم
فارغ از اینکه شاهنامه خونده باشی یا نه، حتما هفتخوان رستم رو شنیدی. مثلا برای نشون دادن سختی یک کار، اصطلاحا میگن باید از هفتخوان عبور کنی تا کار انجام شه. هفتخوان تو شاهنامه، هفت مرحله بسیار دشواری بودن که رستم به همراه اسفندیار طی کردن. دلیل این کار تلاش برای نجات کیکاووس بود. کیکاووس تو دژی در مازندران اسیر دیو سپید بود. تو بخشی از هفتخوان رخش، اسب رستم به کمک او میاد و با شیر بیشه نبرد میکنه. بعد از بیابانی خشک و بی آب و علف گذر میکنن. نبرد رستم و اژدها در ادامه داستان اتفاق میفته. تو خوان بعدی، زن جادو سعی میکنه رستم رو متوقف کنه. جنگ با اولاد مرزبان و ارژنگ دیو خوانهای پنجم و ششم هستن. اما خوان هفتم و سختترین مرحله، نبرد با دیو سپید هست. د رنهایت رستم با خنجر دل دیو رو پاره میکنه. کیکاووس آزاد و جشن برپا میشه.
تراژدی سیاوش
سیاوش پسر کیکاووس و شاهزادهای که به دست رستم بزرگ میشه تا از اون راه و رسم پهلوانی یاد بگیره. اون که یکی از چهرههای جذاب شاهنامه و فردی پاکدامن بوده، باعث حسادت و کینهتوزی اطرافیان میشه. اما مشکل بزرگتر دل بستن سودابه، همسر کیکاووس، به سیاوش بود. سودابه تلاش زیادی میکنه تا با نیرنگ سیاوش رو به خودش جذب کنه اما نتیجه نمیگیره. در نتیجه با بدجنسی به کیکاووس میگه که سیاوش به اون تعرض کرده. برای اثبات بیگناهی به سیاوش گفته میشه که باید کفنپوش از میان آتش بزرگی عبور کنه. اگر سالم از آتش بیرون بیاد، نشونه پاکدامنی او هست. این کار انجام میشه و سیاوش رو سفید بیرون میاد. داستان کشته شدن سیاوش هم روایت جذابی داره. جوانی که در سن کشته میشه و این اتفاق به قدری غمگینه که گل لاله واژگون رو نماد اشک سیاوش میدونن. مراسمهایی مثل سووشون در سوگ سیاوش انجام شده.
بیژن و منیژه و عشقی اسطورهای
داستانهای عاشقانه شاهنامه رو تو قسمتهای قبلی بررسی کردیم و انواع اونها رو شناختیم. بعضی از این داستانها نسل به نسل بین مردم منتقل شدن. حتی گاهی مردم برای رسم عاشقی ورزیدن از این داستانهای الهام گرفتن. داستانها و روایات عاشقانه شاهنامه معمولا لابهلای حوادث اصلی دیده میشه. اما بعضی از اونها بسیار ماندگار و محبوب شدن. یکی از این داستانها، داستان عاشقانه بیژن و منیژه هست. این داستان با یک کنجکاوی شروع میشه. کنجکاوی بیزن برای دیدار منیژه. بین این دو عاشق و دلدار که یکی از سرزمین ایران و دیگری از تورانه، پیوندی شکل میگیره. منیژه طاقت دوری بیژن رو نداره، او رو بیهوش میکنه و با خودش به توران میبره. در ادامه این کار منیژه، حوادث و اتفاقات زیادی رخ میده. و مهمترین قسمت داستان جایی هست که دو دلدار بعد از گذر از اتفاقات مختلف، به هم میرسن!
کاوه آهنگر، قهرمان اسطورهای
روایت بعدی شاهنامه که میخوام برات بگم، داستان ضحاک و کاوه آهنگره. یکی از روایتهای مهم شاهنامه که در طول نسلهای مختلف تنها یک پیام برای ایرانیان داشته و اون آزادگی بود. تو این داستان میخونیم که آژیدهاک یا همون ضحاک به پادشاهی جمشید پایان میده. ضحاک فردی پلیده که شیطان به ترفندی به دیدنش میره و به عنوان تشکر دو بوسه روی شانههاش میزنه. در محل بوسههای شیطان روی شانههای ضحاک، دو مار میروید. خوراک این مارها مغز جوانان بود و ضحاک هر روز دو جوان رو برای تغذیه مارهایش به قتل میرسوند. کاوه آهنگری بود که دوپسر جوانش رو به همین دلیل از دست داد. برای انتقام پسرهاش، کاوه برعلیه ضحاک شورش میکنه. تو این قیام کاوه، مردم هم با اون همراهی میکنن و تو مسیرش فریدون رو دوباره پیدا میکنه. فریدون و کاوه ضحاک رو تو کوه دماوند به بند میکشن تا نتونه به موجودی آسیب برسونه.
هنر نزد ایرانیان است و بس
حکیم بزرگ، فردوسی در همه آثارش به جوانب مختلف پرداخته. همانطور که قبلا گفتم، شاهنامه محدود به زمان و دوره خاصی نیست. فردوسی شاهنامه رو برای بشر سروده. اشعار این شاعر بزرگ در هر زمینهای دیده میشه. در ادامه به چند موضوع اصلی و نمونهای از ابیات اشاره میکنم.
شعر معروف در ستایش ایرانیان
ندانی که ایران نشست منست جهان سر به سر زیر دست منست
هنر نزد ایرانیان است و بــس ندادند شـیر ژیان را بکس
همه یکدلانند یـزدان شناس بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس
دریغ است ایـران که ویـران شود کنام پلنگان و شیران شـود
چـو ایـران نباشد تن من مـباد در این بوم و بر زنده یک تن مباد
شعر فردوسی در مدح پیامبر (ص) و حضرت علی (ع)
ترا دانش و دین رهاند درست در رستگاری ببایدت جست
وگر دل نخواهی که باشد نژند نخواهی که دایم بوی مستمند
به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگیها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به
شعر زیبا و معروف فردوسی درباره دانش
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
ز دانش اولین به یزدان گرای کجا هست و باشد همیشه به جای
به دانش ز یزدان شناسد سپاس خنک مرد دانا و یزدان شناس
دگر آن که دارد ز یزدان سپاس بود دانشی مرد نیکی شناس
به دانش فزای و به یزدان گرای که او باد جان ترا رهنمای
شعری معروف درباره نوروز
همه ساله بخت تو پیروز باد شبان سیه بر تو نوروز باد
چو خرسند باشی تن آسان شوی چو آز آوری زو هراسان شوی
نگه کن بدین گنبد تیزگرد که درمان ازویست و زویست درد
از آن پس که بسیار بردیم رنج به رنج اندرون گرد کردیم گنج
شما را همان رنج پیشست و ناز زمانی نشیب و زمانی فراز
معروفترین اشعار عاشقانه فردوسی
ز مهر تو دیریست تا خسته ام به بند هوای تو دل بسته ام
بکام تو بادا سپهر بلند ز چشم بدانت مبادا گزند
نگار تو اینک بهار منست مر این پرنیان غمگسار منست
همین بود کام دل افروزیم که روزی بود دیدنت روزیم
جدال حکیم و پادشاه
سالهای زندگی فردوسی با دوران حکومت سامانیان و غزنویان همراه شد. دوره سامانیان، دوران خوشی برای فردوسی بود چون اهمیت ادب و زبان فارسی بسیار بالا بود. بعد از اتمام سرودن شاهنامه که همزمان با حکومت غزنویان بود، جوانی و ثروت فردوسی از دست رفت. فردوسی به همراه شاهنامه به دیدار سلطان محمود رفت اما با اعتنایی روبهرو شد. این قضیه باعث ناراحتی فردوسی و دوری از حکومت شد. چندین سال بعد سلطان محمود از رفتار خودش پشیمان شد. برای دلجویی قاصدی با پاداش به طوس فرستاد اما فردوسی درگذشته بود.
روزی برای قدردانی حماسهسرای سرزمین پارس
با حکیم بزرگ طوس، ابوالقاسم فردوسی آشنا شدیم. از دوران کودکی تا خلق شاهکاری به اسم شاهنامه رو بررسی کردیم. داستانها و روایات جذاب شاهنامه رو خوندیم و هدف از خلق اون رو متوجه شدیم. زحماتی که این حکیم بزرگ برای حفظ زبان فارسی کشیده، واقعا قابل تقدیره. باید بدونی که زبان فارسی در طی قرنها بارها تو معرض نابودی و فراموشی بوده. زبان یکی از عوامل وحدت بین مردمان یک سرزمینه. به افتخار فردوسی و به پاس زحماتی که برای فرهنگ و ادب فارسی کشیده، روزی رو برای یادبودش درنظر گرفتن. این روز در تاریخ ۲۵ اردیبهشت هرسال درنظر گرفته شده. بزرگداشت فردوسی درواقع یادآوری به مردم ایرانه که هیچوقت این مرد بزرگ و زحماتش رو از یاد نبرن. یکی از اهداف بزرگ فردوسی حفظ زبان فارسی بود. پس ما هم باید نگهدار این میراث بزرگ باشیم و به سلامت به آیندگان منتقل کنیم.
برنامههای روز بزرگداشت حکیم طوس
هرسال تو روز بزرگداشت فردوسی برنامههای متنوعی در سراسر ایران برگزار میشه. هدف اصلی این برنامهها یادآوری شخصیت بزرگ فردوسی و قدردانی از زحمات بسیارش هست. زحماتی که در جهت حفظ زبان فارسی و انتقال این میراث ارزشمند به آیندگان کشید. همونطور که خودش در بیت معروف “بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم به این پارسی” میگه. از برنامههایی که تو این روز اجرا میشه، میتونم به شاهنامهخوانی یا مراسمهای ویژهای اشاره کنم. رفتن به آرامگاه فردوسی تو این روز برای عموم آزاد و رایگانه. در مجموعههای فرهنگی کشور تو این روز جشنهای مختلفی برگزار میشه. دانشگاهها و نهادهای پژوهشی هم برنامههای خاص خودشون رو برای بزرگداشت فردوسی دارن. نکته مهمی که از این برنامهها دریافت میشه، اهمیت به نقش فردوسی تو حفظ فرهنگ و ادب سرزمین پارسه. پس خوبه که خودمون با مطالعه شاهنامه و دیگر آثار ادبی غنی، به حفظ این فرهنگ کمک کنیم.
خانهای که به آرامگاه تبدیل شد
متاسفانه اطلاعات دقیقی از تاریخ مرگ فردوسی در دست نیست. فردوسی از زمان کودکی تا جوانی به خاطر وضعیت مالی مناسب خانواده، مشکلی از این بابت نداشت. اما مرگ این حکیم بزرگ تو دوران سخت و شرایط نامناسب مالی اتفاق افتاد. نظامی گنجوی هم روایاتی در خصوص مرگ فردوسی داشت. طبق این روایات، زمان مرگ فردوسی همزمان با تصمیم سلطان محمود به دلجویی از او و پرداخت پاداش بابت سرودن شاهنامه بود اما دیر. مرگ فردوسی تو سال ۴۱۱ هجری قمری اتفاق افتاد. همانطور که میدونیم، فردوسی شیعه بود و به همین دلیل از دفن پیکرش دو قبرستان طوس جلوگیری شد. در نهایت پیکر فردوسی در حیاط خانه خودش دفن شد. و بعدها یکی از حاکمان محلی غزنوی بنایی تو محل مقبره ساخت. این آرامگاه در طول زمان رو به تخریب میرفت و درنهایت در زمان حکومت پهلوی، این بنا به طور کامل بازسازی شد.
با سفربازی به دیدار حکیم طوس بریم
اگه برنامه سفر به استان خراسان رو داری، رفتن به آرامگاه فردوسی رو بهت پیشنهاد میکنم. آرامگاه فردوسی تو بیست کیلومتری شمالغرب مشهد، جاده کلات نادری، در نزدیکی شهر تاریخی طبران و بقعه تاریخی هارونیه هست. برای رفتن به آرامگاه فردوسی میتونی تو مشهد اقامت داشته باشی. و با خودروی شخصی برای یک بازدید نیمروزی خودت رو به اونجا برسونی. اما اگه رفت و آمد برات مشکلساز میشه، نگران نباش. من یه پیشنهاد بهتر برات دارم. میتونی به سایت ما سر بزنی و با انتخاب محل موردنظر خودت، اقامتگاههای اطرافش رو پیدا کنی. این اقامتگاهها رو از قسمت “اقامتگاههای اطراف من” میتونی پیدا کنی. قبل از سفر بهتره خیال خودت رو از بابت اقامتگاه راحت کنی تا تو مقصد دغدغه کمتری داشته باشی. اقامتگاههای مختلفی با امکانات و شرایط متنوع برای اجاره کردن تو سایت سفربازی منتظرته. کافیه انتخاب کنی و باقی ماجرا رو به ما بسپاری!
مشاهده اقامتگاه ها اطراف فردوسی نمایش آرامگاه فردوسی روی نقشه گوگل مسیریابی آرامگاه فردوسی با گوگل