باغموزه «هفتتنان»، جاذبه مهجور در شیراز
شیراز، شهری با جذابیتهای ویژه محسوب میشود که مهمترین آنها، مردمان خونگرم و مهماننواز و لهجه زیبا و روحنوازش است، در این میان، وجود قریب به ۲۰۰ مکان دیدنی، از بازار و مسجد و امامزاده و کلیسا تا بقعه و باغ و چاه و آرامگاه که در جای جای شهر راز پراکندهاند و شمار زیادی از آنها جزو آثار و اماکن و ابنیه بسیار دیدنی اما مغفول مانده است.
به گزارش سفربازی، به نقل از ایسنا، در کنار اماکن و جاذبههای تاریخی و فرهنگی مشهوری که تقریبا همه علاقهمندان آنها را میشناسند و بازدیدی از آن داشتهاند، اماکن و نقاطی هم وجود دارد که شاید نامش برای اهالی شهر راز هم آشنا نباشد، چه رسد به آنکه به دیدارش رفته و در خصوص آن اطلاعاتی داشته باشد.
شیراز با وجود برخورداری از این پتانسیل بالا و شگرف و علیرغم همه محبوبیتی که به هر واسطه نزد ایرانیان و شمار کثیری از مردم جهان دارد، هنوز نتوانسته آنطور که باید و شاید در جذب گردشگر موفق عمل کند و شمار کسانی که بهعنوان گردشگر اعم از داخلی یا خارجی به برخی اماکن و نقاط دیدنی شیراز عزیمت و از آنها بازدید میکنند، طی یک هفته با زحمت به ۵۰ نفر میرسد.
در میان اماکن و آثار دیدنی و البته ثبت شده میراثی شیراز، باغتکیه، یا باغموزه «هفتتنان» است؛ مکانی که پیشینه آن به دوران زندیه باز میگردد؛ بن کوه «چهل مقام» و شمال «آرامگاه حافظ» جایگیر شده و دورانی پر رونق را در گذشته خود داشته است و اکنون، با همه جذابیتش، شمار بازدیدکنندگانش حتی در ایام پایانی هفته، به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد!
برای دیداری از باغموزه هفتتنان پنجشنبه را انتخاب کردیم با این نگاه که شاید شمار گردشگران بیش از سایر ایام باشد اما در این روزه نیمهتعطیل هفته هم این مکانِ به جا مانده از دوره زندیه، «کمتر از انگشتان یک دست» بازدیدکننده داشت! گردشگرانی که دو تن از آنها دانشجو بودند و با هدف پژوهش به این مکان آمده بودند!
با وجود آثار تاریخی جذاب در این باغ و تعداد بسیار زیادِ سنگها و اشیای با قدمت چند صدساله، نه توجه توریستها چندان به آن جلب میشود و نه شیرازیها در شهرگردیهایشان التفاتی قابل ذکر به آن دارند.
این در حالی است که به لحاظ جغرافیایی، باغموزه هفتتنان در نقطه خوبی قرار دارد و با توجه به فاصله بسیار کم آن با اماکن مشهوری مانند آرامگاه و ورزشگاه حافظیه، باغ های جهان نما و دلگشا، دروازه قرآن و گهواره دید، پتانسیل بالایی برای جذب گردشگر دارد، اما میزان استقبال شیرازیها و غیرشیرازیها به این باغ تاریخی، قابل مقایسه با اماکن پیرامونی آن نیست.
سنگ قبرهایی جذاب برای گردشگران
سنگ قبرهای بینام این باغ در کنار پنج نقاشی حک شده بر دیوارهای عمارت، به تنهایی جذابیتهای فراوانی برای مخاطبان ایجاد میکند و در قسمت دیگر باغ که دَری جداگانه دارد، شاهد سنگها و اشیای کوچک و بزرگ بسیار زیادی هستیم که میتوانند برای هر مخاطبی جالب توجه باشند.
نکته عجیب و نگرانکننده، تعداد ماموران و محافظان این بنا و این همه سنگ و اشیای ارزشمند است. در طول شبانهروز، همواره تنها یک نفر مسئولیت نگهبانی از این باغموزه را برعهده دارد که در نوع خود بسیار عجیب به نظر میرسد. با توجه به اینکه این باغموزه دارای دو قسمت جداگانه است و درهای آن نیز با یکدیگر فاصله زیادی دارد، مشخص نیست که در صورت بروز حادثهای برای یکی از این دو قسمت، چه اتفاقی رخ خواهد داد و آیا در صورت بروز سوءقصد برای ربودن اشیای تاریخی، تنها یک مامور، آن هم با دستان خالی، میتواند مانعی برای سارق یا سارقان احتمالی باشد؟ آیا حتما باید اتفاق، رخ دهد تا برای ایمنی بیشتر این مکان تدبیری اندیشیده شود؟
یکی از ایدههایی که میتواند در جلبنظر گردشگران به این باغ موثر باشد، تبدیل کردن بخش موزه باغ به کافه سنتی یا چیزی شبیه آن است. با توجه به احتمال انتقال بخش عمدهای از اشیا به آرامگاه حافظیه، اگر این قسمت از باغموزه هفتتنان با رعایت نکات ضروری به جایی برای گذراندن اوقات فراغت جوانان و خانوادهها تبدیل شود، هم میتواند باعث درآمدزایی و اشتغالزایی شود و هم در افزایش تعداد بازدیدکنندگان بسیار موثر خواهد بود.
میراثفرهنگی استان فارس همت کند
اما این تنها راه نجات باغموزه هفتتنان نیست و معرفی بیشتر آن به گردشگران داخلی و خارجی، همت مسئولان مربوطه در ادارهکل میراث فرهنگی استان فارس را میطلبد.
نقاشیهای پنجگانه موجود که به نوعی مراحل مختلف سیر و سلوک را تصویرگر است، شامل تابلوهای «درویشی جوان، حضرت ابراهیم در حال ذبح حضرت اسماعیل، عاشق شدن و دلدادگی شیخ صنعان به دختر ترسا، حضرت موسی(ع) در لباس شبانی و درویشی با کشکول و تبرزین بوده و هر یک حکایتی دارد و یک مرحله از مسیری که باید برای رسیدن، طی شود را نشان میدهد.
مراحل مختلف گذشتن از سیر و سلوک
«آقا صادق» نقاش دوره زندیه در تابلوی اول که درویش جوان را شبیه شاه عباس صفوی به تصویر کشیده یک بوق پشت این درویش آویزان کرده و درحالی که در یک دست چماقی دارد با دست دیگر سعی میکند کشکول را از روی درخت بردارد. در واقع برای گذشتن از سیر و سلوک باید مراحل مختلفی را طی کرد. او ابتدا باید قال و قیل و سروصدا که در این تصویر نماد آن بوق است را از بین ببرد و بعد چماق را که نشان زور و قدرت است کنار بگذارد.
در تابلوی دوم که ذبح اسماعیل (ع) به دست حضرت ابراهیم(ع) تصویریگری شده؛ مقصود نقاش آن بوده که نشان دهد برای رسیدن به سلوک باید همانند ابراهیم در راه خدا از همه چیز خود گذشت و مانند اسماعیل مطیع امر خدا بود.
در تصویر وسط یا سوم که مربوط به شیخ صنعان است متوجه میشویم که برای رسیدن به سلوک نباید فریب زهد و تقوا را خورد. میدانیم که شیخ صنعان مظهر زهد و تقوا بود اما در یک شب عاشق دختری مسیحی (ترسا)میشود و دین و تقوای او جایش را به امور دنیوی میدهد. آنجاکه دختر از شیخ صنعان میخواهد شراب بخورد و او میخورد؛ میخواهد قرآن را پاره کند و او میکند و البته دست آخر هم شیخ به وصال نمیرسد.
تابلوی چهارم اما، موسی(ع) را نشان میدهد که در حال شبانی است. او که هم قبل از پیامبری و هم بعد از آن شبان بود با همه کلیم الهی بودن چیزی برای خود نخواست. بنابراین از خود گذشتن و ساده زیستن مرحله دیگر از مراحل سلوک است.
و در نهایت تابلوی پنجم، تصویر درویشی است که نام و نشانی ندارد. او بر خلاف تابلوی اول نه چوب دارد و نه چماق و نه بوقی که با آن قال و قیل کند. هم دارایی درویش در این تصویر تبرزینیست که نماد جدایی حق از باطل محسوب میشود و البته کشکولی. همان کشکول که در تابلوی اول روی درخت قرار داشت و در نقطه پنجم از مسیر سیر و سلوک، به دست درویش رسیده است.
گفتنی است، این تابلوهای نقاشی که با رنگ و روغن بر روی گچ کار شده، در سالهای ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ هجری شمسی توسط نقاش و هنرمند فقید؛ شادروان «محمدباقر جهانمیری» به همان طرح و نقش قدیمی تعمیر و تجدید شده است.