جشن تیر و آب، تیرگان
هر کشوری مناسبات و وقایع تاریخی منحصربهفردی داره که بخشی از فرهنگ و تمدن اون سرزمینه. اگه لابهلای برگهای تاریخ ایران باستان بگردی، کلی مناسبت، جشن و واقعه تاریخی و باستانی پیدا میکنی. خیلی از جشنهای و مناسبات به مرور زمان کمرنگ شدن اما تعدادی از اونها هم همچنان باپرجان. مثل شب یلدا، سده، اسفندگان، خردادگان و البته تیرگان که امروز میخوایم درموردش صحبت کنیم. ایرانیان باستان مردم شادی بودن و از هر فرصتی برای شادی کردن در کنار هم استفاده میکردن. آئینها و مراسم خاصی برای هر مناسبت داشتن. به بهانهی جشنها، به همنوعان نیازمند کمک میکردن و همه تو این شادی سهیم بودن. اما پشت هر مناسبتی دلیل مهم و بزرگی بود. جشن تیرگان هم دلیل مهمی برای نکوداشت داشت که در ادامه مفصل برات میگم. تیرگان طبق گاهشمار ایرانی، ۱۳ تیر هست که هر سال برگزار میشه. اما اول از همه ببینیم گاهشمار ایرانی یعنی چی؟
روزها رو باستانی بشمار
تو دوران ایران باستان، چیزی به اسم تقویم جلالی وجود نداشت. در گاهشمار ایرانی هر سال ۳۶۵ روز و ۱۲ ماهِ سی روزه داشت. پنج روز علاوهبر این ۱۲ ماه درنظر میگرفتن که به اون گنجه دزدیده میگفتن. اسم ماهها همین اسمهایی بود که امروز همه میشناسیم اما هفته وجود نداشت! پس چجوری روزها رو از هم تشخیص میدادن؟! زرتشتیها اعتقاد جالبی داشتن که هر روز از ماه یک فرشتهی نگهبان داره. به این ترتیب ۳۰ فرشته با اسمهای متفاوت رو مسئول روزها میدونستن. هر روز به اسم یک فرشته شناخته میشد. هرمزد، بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد، امرداد، دی به آذر، آذر، آبان، خور، ماه، تیر، گوش، دی به مهر، مهر. سروش، رشن، فروردین، ورهرام، رام، باد، دی به دین، دین، ارد، اشتاد، آسمان، زامیاد، مهراسپند و انیران روزهای ماه بودن. همونطور که میبینی، سیزدهمین روز ماه، تیر نام داره. تیرگان یا تیرروز تو این تاریخ ثبت شده!
جشن تیراندازی یا جشن آب
یکی از مشکلات مناسبات تاریخی و باستانی اینه که هیچ سند دقیقی براشون وجود نداره. اگه دقت کرده باشی، برای هر واقعهای چندین روایت وجود داره. بعضی از این روایات توسط مردم و به صورت شفاهی نسل به نسل منتقل شده. بعضی از اونها هم از لابهلای دنیای شعر، سفرنامه یا کتب تاریخی به ما رسیده. پیدایش جشن تیرگان هم روایات مختلفی داره که بد نیست دو تا از معروفترین اونها رو با هم بدونیم. این دو روایت به آرش کمانگیر و فرشتهی باران مربوطه!
تیر سرنوشتساز، روایت اول
ایران و توران از سرزمینهای کهنی هستن که در وقایع تاریخی مهم، اسمشون دیده میشه. میان این دو سرزمین سالهای جنگ و ستیز بود و همیشه در حال لشکرکشی علیه هم بودن. در زمان پادشاهی منوچهر بر ایران، نبرد سختی بین ایران و توران (با پادشاهی افراسیاب) شکل میگیره. این نبرد که در اولین روز تیر اتفاق افتاد، با شکست سخت سپاه ایران همراه میشه. جالبه بدونی که تا مدتها این روز برای ایرانیان عزای ملی بود و برای زرتشتیها هنوز هم روز تلخیه. خلاصه سپاه ایران در مازندران تو بد مخمصهای میفته! بعد از مذاکرات طولانی، دو سپاه صلح میکنن و نوبت به مرزبندی دو سرزمین میرسه و قهرمان وارد میشه.
سرنوشت ایران در کمان آرش
ایرانیان و تورانیان توافق میکنن که از مازندران تیری به سمت خاور پرتاب بشه. در این صورت هرجا که تیر فرود میومد، مرز بین دو کشور میشد. سرنوشت کشور به همین تیر گره خورده بود. آرش بزرگترین کماندار و نیرومندترین فرد سپاه ایران بود. به همین خاطر فرشتهی زمین به آرش گفت تا کمانش رو برداره و سرنوشت کشورش رو رقم بزنه. تیر و کمان رو برداشت و به قلهی دماوند رفت. با تمام قدرتی که داشت، تیر رو پرتاب کرد و خودش از حال رفت. سفر این تیر سرنوشتساز از بامداد شروع شد و تا نیمروز طول کشید. در نهایت در کنار رود جیحون و بر تنهی درخت گردویی نشست. مرز ایران و توران مشخص شد و هر سال به یاد اون روز، جشن گرفته میشد.
جشن آب، روایت دوم
روایت دوم اما کمی متفاوته و به جدال همیشگی خیر و شر مربوطه. تیشتر، فرشته بارانه که سه شخصیت متفاوت در سه دههی ماه داره. ۱۰ روز اول ماه جوانی ۱۵ سالهست، ۱۰ روز دوم گاوی نر و در ده روز سوم اسب میشه. تیشتر به شکل یک اسب زیبای سفید با گوشهای طلایی و ساز و برگ زرین به دریای کیهانی فرو رفت. دیو خشکسالی، اپوش، در ظاهر اسبی سیاه و ترسناک منتظر تیشتر بود. نبرد سختی بین این دو (که نمادی از خیر و شر هستن) شکل میگیره. این نبرد سه شبانهروز طول میکشه و تیشتر شکست میخوره. اما بعد از کمک خواستن از خدای بزرگ، قدرتی بهش داده میشه که اپوش رو شکست بده. درنهایت فرشتهی باران بر ابلیس خشکسالی پیروز میشه، آبها به مزارع جاری شدن و این واقعه هرسال جشن گرفته شد.
ایرانیان در تیرروز چه میکنن
جشنهای باستانی آداب و رسوم خاص خودشون رو دارن و همین باعث میشه که منحصربهفرد باشن. این آداب و رسوم از گذشتگان به ما رسیده و ما هم باید برای حفظ و انتقال اونها تلاش کنیم. مثلا تو شب یلدا، همگی به خونهی بزرگ فامیل میریم و دور هم تا نیمه شب بیدار میمونیم. خوراکیها مخصوص میخوریم، فال میگیریم و به داستانهای کهن از زبان پدربزرگ و مادربزرگ گوش میدیم. نوروز و سفرهی هفت سین، دید و بازدید، سیزدهبهدر و … . تیرگان هم آداب و رسوم خودش رو داره. بعضی از این رسومات خیلی هیجانانگیز و جذابن. همراهم باش تا بیشتر با این روز آشنا بشیم.
جشنی به خنکی و زلالی آب
آب در جشن تیرگان عنصر مهمیه و به همین خاطر این جشن رو در کنار رودخانه و چشمه برگزار میکنن. یکی از رسومات جذاب این جشن، چیزیه که باعث میشه دلت بخواد هر روز تیرگان باشه! این رسم چیزی نیست جز آب پاشیدن روی همدیگه. اینکار اسمهای زیادی داره: آبریزگان، آبپاشان، سرشوران و … . تو ایران باستان جشنهای زیادی با آب پیوند دارن که تیرگان هم یکی از اونهاست. بزرگترها میگن که این کار دلایل زیادی داره. حتما برات پیش اومده که لیوان آبی از دستت بیفته و نارحت بشی بابتش. اما بهت گفتن اشکالی نداره، آب روشناییه! این یه باور قدیمیه که تو تیرگان هم نفوذ کرده و باور دارن با پاشیدن آب روی همدیگه، روشنایی و سلامتی به هم هدیه میدیم. امید به بارش باران و در کردن گرمای تیر از دلایل دیگه این رسم تیرگانه. تو تیرگان حسابی آببازی کن اما حواست باشه آب هدر نره!
آیا از کوزه همان برون تراود که در اوست؟
فال کوزه یا چکُ دولَه، آیین جذاب دیگهای هست که تو تیرگان اجرا میشه. یک روز قبل از تیرگان، کوزه سبزرنگ دهان گشادی (دوله) رو به یکی از دختران میدن. او باید این کوزه رو پر از آب کنه و با یک دستمال ابریشمی سبزرنگ دهانه کوزه رو بپوشونه. دوله بین افرادی که آرزویی دارن، گردونده میشه و هر کسی به همراه آرزو، جسم کوچکی رو داخل کوزه میندازه. این جسم میتونه انگشتر، گوشواره، سکه یا … باشه. بعد دوله رو زیر یک درخت همیشه سبز مثل سرو، قرار میدن. در روز جشن و بعد از مراسم آبریزان، همه جایی جمع میشن و اون دختر دوله رو میاره. مراسم از اینجا جذاب میشه! بزرگترها با صدایی بلند به نوبت شعرهایی میخونن و دختر در پایان هر شعر، جسمی از داخل کوزه بیرون میاره. به این ترتیب صاحب اون جسم متوجه میشه که سعر به نیت اون مربوطه.
رنگینکمان تیر و باد
یکی از آداب جذاب و هیجانانگیز در روز تیرگان، ساخت دستبند تیر و باد هست. در آغاز جشن و بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام ” تیر و باد” به دست میبندن. این دستبند از هفت ریسمان با هفت رنگ متفاوت بافته میشه و مثل رنگینکمان روی دست نقش میبنده. بعد از ۹ روز این دستبند رو باز میکنن و از بلندی مثل پشتبام، اون رو به آغوش باد میسپارن. این دستبندها آرزوها و خواستههای صاحبان خودشون رو به آسمانها میبره تا هرچه زودتر برآورده بشن. همزمان با این کار شعر زیبایی هم میخونن:
تیر برو، باد بیا، غم برو، شادی بیا / محنت برو، روزی بیا، خوشه مرواری بیا
یک روز خوشمزه
روایتی که از زرتشتیان منتقل شده، میگه وقتی تیرگان اتفاق افتاد، ایران در قحطی به سر میبرد. مردم با کمبود مواد غذایی مواجه بودن و سخت میگذشت. به همین خاطر در حال حاضر در روز تیرگان، مردم به یاد گذشته گندم پخته سرو میکنن. هم نماد برکت و افزایش روزیه و هم بزرگداشت روح درگذشتگان. در کنار گندم، خوراکیهای دیگهای مثل انواع میوه هم تو این روز مرسومه. ابوریجان بیرونی تو کتاب الباقیه اشاره میکنه که در تیرگان مردم لباس دهقانان رو میپوشیدن و میوه و گندم پخش میکردن. معتقد بود که این کار برای گرامیداشت یاد رنجهای منوچهر در جنگ با افراسیاب بوده.
امروز همه جای ایران جشن برپاست
تیرگان جشن باستانی ایرانی و نماد وحدت بین مردمه. این روز که در گذشته با شکوه بیشتری برگزار میشد، هنوز هم تو زندگی ما جا داره و مهمه. مناطق مختلفی تو ایران با آداب و رسوم خاص خودشون این روز رو جشن میگیرن. با این حال تیرگان تو استانهایی مثل خراسان، کرمان، یزد و اراک حال و هوای دیگهای داره. اما تاریخ برگزاری این مراسم تو مناطق مختلف کمی متفاوته:
- در مازندران (فیروزکوه، ساری، سنگسر و سوادکوه)، تیرروز با نام سیزدهشو و تو پاییز برگزار میشه.
- مردم فراهان (استان مرکزی)، اولین روز تیرماه رو جشن میگیرن.
- کاریزات (منطقهای در ۱۲۰ کیلومتری یزد)، روز اول تیرماه رو با نام “آب، تیر، ماهی” جشن میگیره.
- ارامنه اصفهان و بعضی نقاط جهان حتی، روز سیزدهم ژانویه رو تیرروز میدونن و جشن میگیرن.
- و اما زرتشتیان کرمان مراسم تیرگان رو با نام تیر و جشن، در دههی دوم تیرماه برگزار میکنن.
سیزدهشو، تیرگان مازندرانی
شاید بشه گفت یکی از جذابترین و کاملترین جشنهای تیرگان در مازندران برگزار میشه. تیرگان در مازندران فقط یک جشن معمولی یا دورهمی ساده نیست. علاوهبر همهی مراسمات قبلی، آیینهای خاص خودشون رو دارن که همهی افراد محل در اونها شرکت میکنن. هر سال شب سیزدهم آبان ماه، جشن تیرگان با نام تیرما سیزدهشو، در مازندران برگزار میشه. اگرچه همهی افراد تو این جشن شرکت میکنن، اما شخصیت اصلی این جشن، فردی به نام “لال” هست. این فرد نباید در طوی جشن صحبت کنه. از قدیم رسم بوده که لال شب قبل از جشن، در رودخانه سردی شنا میکنه. ای کار باعث میشه روز بعدی از شدت سرما نتونه صحبت کنه! اما بیا تا مراسمهای سیزدهشو رو یکی یکی با هم ببینیم:
شبنشینی
اصلیترین رسمی که در سیزدهشو رعایت میشه، شبنشینی و جمع شدن بزرگان فامیل دور همه. مادربزرگها و پدربزرگها در کنار فرزندان و نوهها وقت میگذرونن، داستانهای قدیمی، شعر و آواز میخونن و لذت میبرن. تو این شبنشینی اگه تازه دامادی هم باشه، باید برای نامزدش سیزدهی تدارک ببینه. سیزدهی یک رسم قدیمیه و شامل انواع میوهها مثل به، سیب، انار، سنجد، انگور، پرتقال و … میشه. در کنار میوهها، یک جفت کفش و یک طاق پارچه هم همه چیز رو کامل میکنه.
مشعل و سوچو
مردم به مناسبت این جشن، تو کوچهها و خیابانها مشعل و سوچو روشن میکنن. همراه با مشعلها به سمت خانه بزرگان میرن. کشاورزها هم تمام تلاششون رو میکنن که قبل از جشن کارهای زمین رو تمام کنن تا با خیال راحت از جشن لذت ببرن.
شالاندازی
یکی دیگه از آیینهای سیزدهشو، شالاندازیه. پسرهای نوجوان دستمالی در ایوان خانه فردی میاندازن. صاحب خانه دستمال رو با میوه و خوراکی پر میکنه و میزنه زیر آواز. به این ترتیب پسرها متوجه میشن که دستمالشان پر شده و میرن سراغ نفر بعدی.
لالبازی
اون فرد لالی که به زور آب یخ لال شده، اینجا وارد میدان میشه! تو لالبازی گروهی به سرپرست لال، به خانهها میرن و تمام اهالی خانه و حیوانات رو شیش میزنن. (شیش تکه چوبی نازک، از نمادهای اصلی جشن و یادآور کمان آرش کمانگیره)
علاوه بر اینها، آیینهای دیگهای مثل فال حافظ، فالگوشی، آبپاشی، فال سنجاق و فال گردو هم اجرا میشه. اگه دوست داری این مراسم رو از نزدیک ببینی، برای سفر به مازندران شک نکن. یه کلبه با صفا تو روستاهای سوادکوه میتونه انتخاب مناسبی باشه. هم از طبیعت پاییزی لذت میبری هم یه جشن باستانی و لذتبخش رو از نزدیک تجربه میکنی.
تیرگان پاییزی به صرف چای لاهیجان و کلوچه فومن
تیرگان تو گیلان حال و هوای متفاوتی داره. چون تیرگان تو گیلان طبق گاهشمار مخصوص این منطقه و در روز ۲۷م آبان ماه برگزار میشه. تو یکی از قشنگترین روزهای گیلان. گیلانیها برای تیرگان اهمیت زیادی قائلن و این جشن با جدیت زیادی برگزار میشه. وقتی طبیعت این خطهی زیبا با رنگهای قرمز، نارنجی و زرد، رنگارنگ شده، تیرگان با شکوه زیادی برگزار میشه. همهی آیینهای معمول مثل آبپاشی، فال کوزه، دستبند تیر و باد و … باپرجاست. تو این روز تمام شهر و کوی و برزن جنب و جوش خاصی دارن. بعضیها در حال تدارک دیدن مراسم و بعضی مشغول آماده شدن و رفتن به جشن هستن. در نهایت همگی با چهرههای خندان دور هم جمع و به شادی و پایکوبی مشغول میشن. میخوای از نزدیک شاهد این جشن خاطرهانگیز باشی؟ پس شاید بد نباشه تو یکی از اقامتگاههای بومگردی ساکن شی تا لذت سفرت چندین برابر شه.
صاحبان اصلی این جشن و آیین کهن
هر ایرانیای اینو میدونه که مذهب و دین ایرانیان باستان، زرتشتی بوده. جشن تیرگان هم مثل خیلی از مناسبات باستانی دیگه، از جشنهای اصلی زرتشتیانه. اما چون ایرانی بودن، دلیل وحدت ماست، همگی این روز رو جشن میگیریم. این جشن بین مردم زرتشتی، روز دهم و سیزدهم تیرماه برگزار میشه. طبق باورهای کهن، تیشتر، فرشتهی نویددهنده باران، و اسطورهی آرش کمانگیر اهمیت بالایی در بین زرتشتیان دارن. تو کتاب اوستا هم تیر، تیشتر نوشته شده و این اهمیت این فرشته رو میرسونه. اما یکی از دلایل عمده برگزاری تیرگان توسط زرتشتیها دورهی هفت سالهی قحطی در زمان ساسانیانه. گفته میشه تو چنین روزی، مردم نماز باران خوندن و چند روز بعد باران کشور رو سیراب کرد. مردم از قحطی نجات پیدا کردن و به یمن این اتفاق، تو این روز به هم آب میپاشن. زرتشتیان یزد هنوز هم تیرگان رو با شکوه زیادی جشن میگیرن.
سفربازی در تیرروز
تابستون همون فصلیه که تمام سال منتظرش هستیم تا ماجراجویی تو مناطق مختلف کشور رو شروع کنیم. شاید جشن تیرگان بهانهای باشه برای سر زدن به استانهایی که از قدیم محل سکونت زرتشتیان بوده. در کنار کشف جاذبههای اطراف، آداب و رسوم این روز رو از نزدیک ببینیم و تاریخ ایران رو لمس کنیم. اما اگه نگران گرما و سختی سفر به مناطق کویری هستی، شمال ایران میتونه گزینه بعدیت باشه. همونطور که دیدی، گیلان و مازندران هم به همون اندازه به این مناسبات باستانی اهمیت میده. میتونی چند روزی خودت رو تو سرسبزی و هوای پاک شمال کشور غرق کنی. از خوراکیهای خوشمزهی شمالی و معاشرت با مردم مهماننواز لذت ببری و تیرگان رو جشن بگیری. فقط باید تا پائیز صبر کنی! انتخاب با خودته فقط لب تر کن و بگو دوست داری امسال تیرگان رو کجا و کی جشن بگیری؟ سفربازی مثل همیشه برای اقامتگاه کنارته. خیالت راحت!